پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

سوغات

یه مدتی بود فکر میکردم روابط اقدس و شوهرم خیلی سست شده و ممکنه که کات بشه... که یهو به طور خیلی اتفاقی متوجه شدم دقیقا عین سوغاتی که برای من از سفر اورده بود برای اقدس هم برده!!!! حالا اینکه چه طوری اونو مخفی کرده که من ندیدم هنوز برام جای سواله!!!

خلاصه که فهمیدم نه! همچنان روابطشون به قوت خودش باقیست و چه بسا همان قدر که برای من هزینه میکنه برای اقدس هم هزینه میکنه...

خیلی زور داره برام... در سختی های زندگی فقط من شریک باشم و در خوشی ها و کادوها و پول تو جیبی ها، اقدس هم شریک باشه...

حالا یه عده زن صیغه ای پیدا میشن میگن عوضش تو هر شب پیشش هستی

خب باهوش... من از اول با یه مردی ازدواج کردم که همیشه باهاش باشم دربست... قرار نبوده وسط راه مسافر بزنه... اون اقدس هم اگه ناراحته که شوهرش نصفه س... میخواست صبر کنه با یکی ازدواج کنه که براش تمام وقت نوبت بذاره

نظرات 11 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 14 بهمن 1399 ساعت 20:39 http://eshqh.blogsky.com/

سلام
بانو
خواندمت
خدا عاقبت مون را بخیر کند
درست میشه بانو
با اینک هم مدت ها پیش آشنایی با وبلاگش داشتیم

به هر حال هر کسی شرایط خاص خودش را دارد
مهم این است که در هر حالی باشیم خدا از ما و کارهامون راضی باشه.
این نظر کلی منه و هلن هم همین رو پیش می بریم ولو اگر هم شوهری داشته باشد خخخخخخخخخخخ

نعیمه دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 17:28

بنظرم بعنوان زنی که بهش خیانت شده زیادی خونسردی .یکم بیشتر دراین زمینه مطالعه کن بتونی واقعی تر بنویسی..

چون خیلی سال گذشته و ازون التهاب اولیه م کم شده. سِر شدم.
اوایل کوه اتشفشان بودم

سینا شنبه 27 دی 1399 ساعت 21:36

من اصراری ندارم نظرم را بیان کردم به هر حال ببخشین
خانم اینک یک کامنتم را تایید نکردند تا اینجا کامنت گذاشتم دوساعت بعد کامنتم تایید شد رفیق نیستین دوخواهرین انگار.
ما چه دشمنی میتونیم با شما داشته باشیم کمی فکر کنین اشکال از کیه.
در وبلاگ خانم اینک نوشته بودم با تبلیغ مشکل ندارم پس حتی از موسسه حسنی هم خط بگیرین مشکل ندارم حتی احتمال گزینه تقلید از خانم اینک هم دادم ولی جدای از پستها بشدت پاسخ ها شبیه لحن خانم اینک است
قبلا وبلاگ داشتین فرقی ندارد یک انسان در فضای مجازی می تواند صدها وبلاگ داشته باشد مخصوصا صاحب خانه و ماشین باشد فرزندانش بزرگ شده باشن و هر ماه به کارت بانکیش پول تزریق شود دغدغه دیگری ندارد.

نگین جمعه 26 دی 1399 ساعت 19:39

خدا لعنت کنه زن و مردای این مدلیو.خدا برشون داره از روی زمین

مریم جمعه 26 دی 1399 ساعت 13:21

سلام میشه صادقانه به سوال هایم جواب دهید شما چندسال هست ازدواج کردید چطوری همسرتان را بعد از اینکار تحمل می کنید زمانی که فهمیدید همسرتان چه واکنشی نشان داد ایا نیاز مالی شما را مجبور به تحمل همسرتان کرده و اگر فرزند دارید و بزرگ هستند واکنش شان به کار پدرشان چیست.ممنون

وای چه قدر سوال! انشالله کم کم یه سری از سوالا رو تو پستا جواب میدم

فاطمه :)جوری جمعه 26 دی 1399 ساعت 01:31

چجوری این چیزا رو میفهمی خانوم مارپل؟

لایک به پاراگراف آخر

گاهی فکر میکنم اگه کاراگاه میشدم یک کاراگاه موفق بودم

یکی بدل پنج‌شنبه 25 دی 1399 ساعت 23:05

آفرین به اقدس که تونسته شوهرت سمت خودش بکشونه با وجود عقد موقت
بی هنری از خودته که این شوهر در بست گرفتار خودت نکردی

طفلک شوهرم که داره یه زن بی هنر رو تحمل میکنه!

هانیه پنج‌شنبه 25 دی 1399 ساعت 22:15

عزیزم برو یه دختر سیزده ساله تو شهرتون پیدا کن مثلا با اسم کبری یا صغری و برای شوهرت برو خواستگاری. تجربه یکی از دوستانمون که شما نمیشناسی و از قضا ایشونم وبلاگ داره میگه نه تنها زن صیغه ای که همون سمیه ببخشید اقدس خانم باشه رو دفع میکنه بلکه ناباروری رو هم حل میکنه و بعد از ۹ ماه هر دوتاتون بچه به بغل با هم میگین و میخندین.
فقط دقت کن که حتما همسرت یه خونه دوبلکس داشته باشه.
این داستان: کلید اسرار برگرفته از حکمتهای مکتوب در وبلاگ‌ یک بانوی متدین همیار دوست

من پنج‌شنبه 25 دی 1399 ساعت 19:16

شوهرت جلوی تو بهش پیام میده و باهاش در ارتباطه؟ منظورم اینه که از تو مخفیش نمیکنه؟و اینکه بهش گفتی که فهمیدی برای اونم سوغات اوردی؟

مثلا یواشکی پیام میده. ولی من میفهمم خیلی وقتا

همون موقع بهش نگفتم. ولی بعدا سر یه ماجرای مشابه بهش گفتم که فهمیدم

هم وطن پنج‌شنبه 25 دی 1399 ساعت 19:14

عزیزم تو اگه بخوای میتونی شوهرت رو برگردونی اصلا به این فکر نکن که تو زندگی خودت رو داری و اقدس هم زندگی خودش اون با پرویی رو زندگی تو اوار شده .مثلا تو میتونی بری با پدر و اطرافیان اقدس حرف بزنی تا از زندگیت بیرون بره .اگه شوهرت هم دوست داره میتونی از طلاق به عنوان اهرم فشار استفاده کنی .راستی ازپدر و برادرات و حتی بچه (اگه داری)کمک بگیر و به این فکر نکن که ابروی شوهرت میره مگه تو برای اون مهم بودی که حالا مراعاتشو بکنی؟دست رو دست بذاری میشی بازنده عمرت و باید افسوس بخوری حالا که روابط حضوری اقدس و شوهرت کم شده بهترین فرصته که از شرش خلاص بشی.بیشتر بنویس لطفا که بشناسیمت و بفهمم موقعیت تو و صیغه شوهرت چیه؟

قبلا وبلاگ دیگه ای داشتم که خیلی توش از وجوه مختلف روابطمون نوشته بودم. میخواستم اینجا در ادامه اون وبلاگ بنویسم. ولی اگه حال و حوصله پیدا کنم مشابه پست های قدیمی رو دوباره مینویسم. باید موقعیتش پیش بیاد

سینا پنج‌شنبه 25 دی 1399 ساعت 19:10

حالا چرا پاسخ کامنتگذارانت را نمیدین
تشابه یا تقلید حالا هر چی .....ندادن پاسخ درست نیس
شما خیلی عجولین. مقداری از خانم اینک یاد بگیرین کم کم به ارامش رسیدن !
کمی از خانم اینک گلایه کردم گفتم خانم اینک با این وضع تصویر بدی از چندهمسری نشان دادین زن ساکت اسیب دیده و مرد مهربان مستبد ...
هر مردی وبلاگشون بخونه به جای ترغیب ،از چندهمسری پشیمون میشود کدام مردی حاضره مادر فرزندانش اینقدر اسیب ببیند اگر به ارامش رسیده بودن اینجور پریشان پست و پاسخ نمیدادن تا الان یک کامنتم را تایید نکردن موسسه چندهمسری کامنتم را می دید برای خانم اینک بد می شد .
همیار اقدس، قبل وبلاگ حداقلن یک داستان در ذهنت درست میکردی
موضوع جنجالی و چند پست چهار خطی!
هر کسی میتونه چنین وبلاگی بزند سخت نیس
زن اول هوو اقدس، سلام مرا به خانم اینک برسان!به او بگو فکر نکند سینا بی عرضه است پس انتقاد میکنا ،نه ،سینا فقط گاو نیست فرق یک مبلغ یا شاید زن اسیب دیده را با یک بلاگر صادق و دلسوز را می فهمد مرد زرنگی هستم
حالا بببین خانم اینک کامنتها را تایید کرد بعد اینجا به شما سر زد سوغات هم ورد زبون هر دو شماس

کامنتا چیز قابل پاسخ دهی داشته باشه جواب میدم.
کامنتی که از بالا تا پایین اصرار داره که من اینک هستم یا دارم از حیات حسنی خط میگیرم رو چه جوابی بهش بدم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد