مدتیه که شوهرم جلوی من خیلی راحتتر از قبل به اقدس پیام میده. زیاد پیام زدنای آشکاراش داره میره روی مخم. خدا کمکم کنه بتونم بی خیالش بشم
مدتیه دارم وسوسه میشم برم با دختره حرف بزنم و بشورم و پهنش کنم. حتی اگر فایده نداشته باشه.
ولی از یه چیزی نگرانم. میترسم با دیدن من پاش بیشتر تو زندگیم باز بشه. الان فقط یه سایه ی شومه. حضور نداره.
امشب فکر دختره بی هیچ دلیل خاصی افتاده تو سرم و نمیذاره بخوابم.
اقدس روح و روانم رو نابود کردی. نمی بخشمت
اقدس ایشالله یه شوهر خوشگل و پولدار و خوب و همه چیز تموم گیرت بیاد. باهاش ازدواج کنی.
بعد مثلا وقتی داری توی رختخواب با شوهرت عشق بازی میکنی ببینی اسم یک عنتر افتاد روی گوشی شوهرت.
ان لحظه با تمام وجودت اتیش بگیر
فکر کنم تو سریال برره بود، وقتی یک نفر مزاحم بود بهش میگفتن: کاری نداری بری بمیری؟!
یه وقتا که میبینم اقدس داره ور میزنه دلم میخواد گوشی بردارم بهش پیام بزنم بگم: کاری نداری بری بمیری؟
دختره ی مزاحم بی شعور بی بته.
باز هم آرزو میکنم با چشمای خودت ببینی که عزیزترین کسانت، سرشون هوو اومده و از غصه جلوت آب بشن. خاک بر سر
یک روز تعطیل، از صبح فقط نیم خط حرف غیر روزمره با من زده. ولی چندین بار دیدم داشت به اقدس پیام میداد.
خیلی مزخرفی
امروز رفتم تو گوشی شوهرم یه سرکی کشیدم دیدم هر روز دوبار باهم تماس دارن. هرررر رووووز
بمیری ایشالله. چی میگی این همه ور میزنی؟ زنیکه بی وجدان خاک بر سر.
کی میشه سایه ت از سر زندگی من کم شه؟ سایه نحس و شومت. حالم ازت بهم میخوره عفریته. روز مرگ تو، جشن میگیرم.
یکی از مسائلی که در تعدد زن اول را خیلی آزار میده، دونستن اینه که مردش شریک جنسی دیگه هم داره، و دائم این فکر مثل خوره مغز زن اول رو میخوره نکنه اون از من گرمتر، لوندتر و همه چی تر باشه... مخصوصا به علت مشغله بیشتر، به علت زایمان ها و حتی فشار عصبی ناشی از تعدد، نشاط جنسیش ممکنه کمتر شده باشه و در نتیجه دائم خودش رو بازنده رقابت جنسی با هوو میدونه.(البته اینو بگم که در ازدواج دوم دائمی، زن دوم هم بعد از مدتی در مورد مسائل جنسی خودش رو دائم در رقابت با زن اول میبینه و حتی هستند زن دوم هایی که صراحتا با شوهرشون دعوا دارن که چرا تو با زن اول بیشتر رابطه داری!!! جل الخالق ازین همه پررویی!)
بالاخره دو تا زن قطعا نمیتونن به یک اندازه شور و نشاط جنسی داشته باشن. حتما یکی گرمتر از دیگریه و قطعا مرد برای رابطه به سمت اون گرمتره کشش بیشتری داره.
دنیا جای مزخرفیه
یه وقتا با خودم فکر میکنم برم ادرس خونه اقدس رو گیر بیارم، یه جور مرموز طور به خانوادش اطلاع بدم که دخترشون چه غلطی کرده. جلوش رو بگیرن.
ولی بازم میگم شاید بدتر بشه، وقتی علنی بشه دیگه از چیزی ابایی نداشته باشن و راحت برن ازدواج دائم بکنن.
حالا اینکه چه طوری یواشکی بدون اینکه ردی از خودم باقی بذارم، برم اطلاع بدم هم خودش مساله اس!!!
یه مدت بود اقدس خیلی برام رفته بود توی حاشیه. زیاد از یادش عصبی نمیشدم. ولی یه مدته باز دوباره برام بولد شده. وسوسه میشم برم پیاماشو بخونم. خشمم شعله ور میشه و مثل سابق نفرینش میکنم.
امیدوارم همه چیز زو تر بخوابه و من به اون حال آشفته قبل برنگردم.
الهی زودتر گورشو گم کنه بره.