چند تا از دوستان خانوادگیمون رو قبل از شروع کرونا تصمیم داشتیم دعوت کنیم. با شروع کرونا منتفی شد. دیگه این روزها که وضعیت کرونا بهتر شده گفتیم دعوتشون کنیم.
اون شبی که دعوت کردیم من از صبح داشتم دست تنها کار میکردم. خیلی وقت بود خونه مون مهمون نیومده بود و وضعیت خونه نیاز به کمی تغییرات داشت. غذا پختن و تمیز کردن خونه هم که جای خودش بود...
خلاصه که وقتی مهمون ها رفتند خیلی خسته و هلاک بودم. همسرم خیلی شیک رفت توی رخت خواب و من موندم و بچه هایی که از شدت شیطنتی که پشت سر گذاشته بودند هایپر شده بودند. همسر هنوز خوابش نرفته بود که یکی از بچه ها سراغش رفت و گفت بیا بهم غذا بده! شوهر هم مردونگی کرد و بلند شد براش غذا اورد.
منم داشتم اونطرفا میچرخیدم و بقایای مهمونی رو جمع و جور میکردم که یکهو.... چشمم افتاد به گوشی شوهرم و دیدم داره با اقدس چت میکنه
تا دیدم اینجوریه سریع گفتم من رفتم بخوابم. شب بخیر... و به همین خوبی خوابوندن بچه ها رو انداختم گردن شوهر
حقشه.... کی گفته من از صبح تا شب کار کنم ایشون شب بیاد خیلی شیک بره تو رختخواب گوشی دستش بگیره با دلبرِ خاک برسر چت کنه و من تنهایی بچه بخوابونم؟!
زندگی از نگاه این خانم نبین
از نگاه اون مرد هم ببین
الان شما فقط مظلومیت این زن دیدی
اما حتما اون مرد هم حرفهایی داره
این زن خودش مشکل داره
من متوجه منظور شما نشدم
خدا خودتو شفا بده دوست عزیز که این کثافت کاری ها رو تبلیغ میکنی
شوهرت گند کاری میکنه با افتخارم تبلیغ میکنی اینجا
خجالت بکش
خدا بدترشو سرت بیاره
یه پست نشونم بده که تبلیغ باشه
با عینک بدبینی وبلاگ منو میخونی و فکر میکنی من دارم تبلیغ میکنم. من اینکم. من از ارموی خط میگیرم و.....
یه بار با عینک یک زن زخم خورده بخون بفهم چی دارم مینویسم.
عقل و فکر رو تعطیل کردین
حالا این اقای شوهر، اصلا بلده بچه رو بخوابونه؟
بله
اینک خانم
البته نمیدونم خانمی یا آقا
اگر به همون روال قبلی ادامه میدادی شاید میشد یکم باورتون کرد
اما با بستن اون یکی وبلاگ
باز کردن این وبلاگ
مدل نوشتنت شک ندارم که کار شما هم تبلیغ هست فقط
جالبه شما هم عین اینک تصمیم گرفتید مهمون دعوت کنید
خیلی تفاهم دارید ماشالله
تو داستان نوشتنت یکم خلاقیت به خرج بده که عین اینک نباشه
خدا همه تون رو شفا بده
ببین بنظر من باید برا خدا کار کرد
حسن تبعّل هم برای خدا. وگرنه اگه زن بخاطر خود اون شوهر داره شوهر داری میکنه، جدا ازینکه معامله ی سوخته ایه چون برای خدا نیست، اون مرد آخه باید ارزششو داشته باشه
مردی که زیرآبی رفته، چرا باید بهش بیش از حد واجب خدمت کرد؟
مگه اینکه آدم با خدا معامله کنه و نیت رضای اون باشه. که اگر این شد دیگه اون مرد هرچقدرم نامرد و بی انصاف و قدر نشناس باشه فرقی نداره، آدم داره کارو برا خدا میکنه
سلام
چرا راجع به این چیزا باهاش حرف نمیزنی؟ من اگه بودم با لحن معصوم و مظلوم و دلشکسته میگفتم "این انصافه من از صبح کار کنم و الان که هنوز دارم مث کوزت کار میکنم تو با گوشی کار کنی؟ چی تو گوشیت انقدر جذابه که به کمک کردن به همسر خسته ت ترجیحش میدی؟ "
و اونم میگه من از صبح سرکار بودم و منم خسته ام.
خدا بهت صبر بده واقعا .درعجبم چطور شوهرت از روی بچه ها و تو خجالت نمی کشه با یکی دیگه درارتباطه