پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

وابسته

من به همسرم علاقه زیادی داشتم. به خاطر همسرم خیلی کارها میکردم. اما وقتی فهمیدم شوهرم با یک زن دیگه ارتباط گرفته، طبیعتا قلبم شکست. و به طور طبیعی دیگه هیچ وقت حسم بهش مثل قبل نشد. گاهی نفرینش میکنم، گاهی فحش میدم. از محبت های اضافیم کم کردم. نسبت به قبل بیشتر باهاش قهر میکنم. گذشت کمتری دارم. اولویتام رو تغییر دادم. در مخارج خونه قناعت کمتری میکنم. و خلاصه تا بتونم هر جا راه باشه در جهت خنک شدن دل سوخته م کار میکنم!

با تمام این اوصاف اما هنوز تهِ دلم به همسرم وابستگی عاطفی دارم متاسفانه. وقتی حالش گرفته باشه و یا بهم کم محبت کنه عصبی میشم! هنوز به محبت و توجهش نیاز دارم. و جالبه وقتی محبت مورد نیازم رو دریافت نمیکنم توی دلم بیشتر بهش فحش میدم!! یک حس متناقض... در کلمات حسم نمیگنجه! به اصطلاح نه طاقت بودنش رو دارم نه طاقت دوریش رو!