پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

برو بمیر

اقدس... چرا نمیمیری من راحت شم؟

نظرات 5 + ارسال نظر
شبنم چهارشنبه 20 اسفند 1399 ساعت 09:56

عزیزم ان شاا.. خدا بهت آرامش بده
کاری از دستم برنمیاد
کاش حداقل همسرت طوری رفتار می کرد که تو فکر می کردی اون نیست این جوری اعصاب و روان برات نمی مونه الهی خدا بهت صبر بده امیدوارم

باران سه‌شنبه 19 اسفند 1399 ساعت 11:34

خدایی درکت نمیکنم...

ه سه‌شنبه 19 اسفند 1399 ساعت 11:08

عزیزم خودت سرکار نمیری؟اگه خودت سرکار بری دیگه نیازی نداری پدر بچه ها نونشونو بده .اونجوری اعصابتم راحته موقعیت های ازدواج بهتر با ادم هایی که خائن نیستن هم ممنکه برات پیش بیاد.کنار این مرد موندن به نظر من فقط وقت تلف کردنه .البته سرکارم نری بچه ها که پیش تو باشن شوهرت مجبوره که ماهانه براساس حقوقش به شما پول بده .خودت بشین فکر کن ببین اگه این کار به نفعته طلاق بگیر اگر هم نه که عین دوتا همخونه باهم زندگی کنید و خیلی نسبت بهش سعی کن بی تفاوت باشی تا اذیت نشی .چون این ادمی که داری تعریف میکنی فردا دست اقدس رو میگیره میاره خونه شما به بچه هات میگه بهش بگین مامان.(البته امیدوارم اون روز نیا د)

آتنا سه‌شنبه 19 اسفند 1399 ساعت 08:30

شوهرت بمیره بهتره که - اقدس نشد یکی دیگه

بچه یتیم بزرگ کنم؟ اقلا الان باباشون نون شون رو میده

اقدس دوشنبه 18 اسفند 1399 ساعت 23:59

تا حلوای تو رو نخورم نمیمیرم خیالت راحت

باشه پس بشین ببین و بسوز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد