کلا بعضی آدمها و بالاخص مردها زیاد خوششون نمیاد کسی ازشون سئوال بپرسه... شوهر من در این زمینه خیلی افراط داره. حتی سئوال های ساده و پیش پا افتاده ازش بپرسم شاکی میشه. ربطی به الان و اقدس هم نداره. از ابتدای ازدواجمون این طور بود. ولی الان که موضوع اقدس در میون هست حساسیتش روی سئوال پرسیدن های من بیشتر هم شده. البته خودم هم بی تاثیر نبودم. چون گاهی برای اینکه بفهمم پیش اقدس بوده یا نه خیلی سئوال پیچش میکردم! مثلا وقتی میفهمیدم ناهار خورده ازش میپرسیدم کجا ناهار خوردی؟ و اینا...
شاید از هر ده تا سئوال ساده و نامربوط حتی یکیش هم به زور شبهه ی سرک کشیدن تو کار اقدس داشته باشه اما شوهرم هر ده تا سئوال رو میپیچونه که اگر سئوال یازدهم احتمال لو دادن روابطش با اقدس رو داشت تابلو نشه!! به عبارت دیگه از ابتدای ازدواج کلا شوهرم همه سئوال هام رو سربالا جواب میداد تا اگه یه روزی یه جایی یه کاری خواست بکنه که نمیخواست من متوجه بشم، تابلو نشه. یک نفر که همیشه صاف و صادق جواب سئوالا رو بده، یکبار که ریگ به کفشش باشه زود لو میره. پس از ابتدا راه کتمان رو پیش میگیره. ولی این کتمان خودش بیشتر عامل شکاکیت میشه
یعنی یه دختر مجرد حاضر شده زن یه مرد متاهل بشه؟چرا ما زنها به خودمون رحم نمیکنیم؟؟همیشه برام سوال!!زن دوم با خودش نمیگه این به زن و زندگی اولش تعهد نداشته به منم نخواهد داشت؟؟؟واقعا دلم میخواد از انگیزه اقدس با خبر بشم؟؟؟گشنه بوده؟تو راه مونده بوده؟؟زشت بوده کسی سراغش نمیرفته؟؟یا چی مثلا؟؟؟
بله یه مشکلی داره که کسی سراغش نمیرفته. تو پست های قبل گفتم
مگه بالاخره بعضی وقتا شبا نمیره خونه اقدس؟؟خب بالاخره میدونه که تو میدونی الان کجاست!!وقتی شب نمیاد خونه تابلوعه دیگه!یا ناهار یا شام
اقدس خونه باباشه هنوز
احتمالا از همون اولا یه خبرهایی بوده تو نمی دونستی فقط
آدما از تجسس تو کارشون خوششون نمیاد اما افراط مال کساییه که ریگی به کفششونه چه در مورد وجود اقدس ها چه هر مورد دیگه ای
چقد گنده دماغ و نوبره این شوهرت. خائن و دروغگو و پنهانکار که هست، دیگه دلت به چی این خوشه؟ وفاداری و راستگویی و صداقت مهمترین خصلت مرد هست که شوهر تو نداره
اتفاقا رفتار شوهرت درسته.چون باعث شده خصلت کاراگاهی تو فعال بشه.
حالشو ببر عزیزم.
زندگی با تعدد، واقعا بعد از مدتی خیلی خیلی عادی میشه.
حتی به اون مرحله ای می رسی که مثلا تو وهمیار چنان با هم مچ می شید که همسر مجبوره کارآگاه بشه تا مبادا کلاه سرش نشه.
خدا می دونه که مردها چقدر از اتحاد دوتا زن می ترسند....
یعنی از اول ازدواج میدونست یه روزی میخواد زیرآبی بره؟
شاید!