یه سوال دیگه.. چرا پای مردی موندی که اتقدر با روح و روانت بازی کرده؟؟حالا گیریم پدر بچه هات هست!مگه تو میخوای رابطه پدر فرزندی رو قطع کنی؟؟خب جدا شو و با مردی ادامه بده که تورو بخواد نه با مردی که در بهترین حالت با تو پنجاه پنجاه ست!
یه دلیل نداره. بعضیاش رو قبلا گفتم. اینکه الان پنجاه درصد یک مرد رو دارم(که البته بیشتر از پنجاه درصدش رو دارم) ولی اگر طلاق بگیرم ممکنه تا اخر عمر نتونم مردی برای زندگیم پیدا کنم و همین پنجاه درصد رو هم نخواهم داشت، یکی از دلایلش هست هنوز هم طلاق یکی از گزینه های روی میزم هست
بنظر من مشکل اصلی خودت هستی نه اقدس ... چون بالاخره راهیه که شوهرت میره چه با اقدس چه یکی دیگه.. پس این وسط فقط تو بلاتکلیفی.. یا بپذیر یا تغییر ده قضا را... بچه ها با طلاق پدر و مادر باز هم پدر و مادر دارن فقط توی دوتا مکان مجزا و در خیلی مواقع با ارامش بیشتر
ببین به این حرف های اینک هم توجه نکن که مردها ذاتشون تنوع طلبه چمیدونم آخر یواشکی میرن یه کاری میکنن - مرد ها هم آدمن شرف دارن -بیشتر از هر کسی هوای زنشون رو دارن -بیشتر از هرکسی - رابطه ی یک به یک جزء طبیعت زن هستش و اصلا این احساس غیر طبیعی نیست -اینکه توی قرآن مجوز داده برای حالتیه که مشکلی برای کسی پیش نیاد خدا هم راضیه - نه اینکه این جز طبیعت زن باشه و برای زن راحت باشه پذیرفتنش - توی قرآن حکم به جهاد شده - مگه جنگ و درگیری توی طبیعت انسانه؟ و همه ی انسانها راضی به کشتار دیگرانند؟(گیرم طرف خدای دیگه ای داشته باشه) پس چند همسری تو طبیعت زن نیست-زنان قدیم انقدر کم درنظر گرفته میشدن که این مساله براشون مهم نبود اما زنان امروز از نظر عزت نفس و اعتماد به نفس متفاوتند و راه برای هر انتخابی که تو بکنی توی شریعت ما باز هست - میتونی با عزت نفس و اعتماد به نفس بالای خودت بمونی و بگی رفتن برام نمی ارزه (بازم میگم حساب بچه ها رو جدا کن که فردا طلبکارشون نباشی)- در این حالت فحش دادن به یکی دیگه بی ارزشترین کاریه که میشه انجام داد - اگر انقدر حست بد و غیر قابل تحمله حتما همسرت رو در جریان بزار و راه دیگه ای انتخاب کن
هیچ وقت قرار نیست منتی سر بچه هام بگذارم. باهات موافقم که اصل بر تک همسریه و تعدد برای شرایط خاص هست
لزوما آرامش بچه ها توی بالا سر بودن پدر و مادر نیست یه مادر افسرده ی بدبخت به درد هیچکس نمی خوره خدا هم اول گفته خودت - مسئولیت بچه ها با مادر نیست - توی قرآن شیر دادن حتی وظیفه ی مادر نیست - هر انسانی خودش مهمه وقتی خودت راحت باشی و آرامش داشته باشی خیال بچه ها راحت میشه میتونن به فکر خودشون باشن تو اینجور فداکاری میکنی برای بچه هات فردا توقع داری اونها از آرامش و خواسته هاشون بگذرن به خاطر تو- به خاطر نیاز های تو این مشکل جامعه ی امروز ماست مادر های وابسته که نمیزارن بچه هاشون زندگی کنن نمیگم طلاق بگیر ولی علتش رو نگو بچه ها - برای خودت زندگی کن - حد اقل بگو خودم دوسش دارم - دوست دارم باشه - اینطوری واقعیت رو بهتر می پذیری و باهاش کنار میای - چون میدونی انتخاب جدید خودته و پاش وای می ایستی- نگو به جبر وجود بچه ها که خیلی بده برای همون بچه ها
من بدبخت نیستم. خوشبختی من چیزی نیست که با خودخواهی دو تا احمق به هم بخوره. بچه ها هم فقط یکی از دلایلم هستن. دلایل دیگه هم برای طلاق نگرفتن دارم
انتخابت بزرگترین اشتباهت بوده چون تو یه رابطه مخرب قرار گرفتی که حالتو بد میکنه طلاق هم لزوما بد نیست بستگی به خودت داره چطوری بخوای باشی حتما برا شما بده چون یه زن وابسته هستی اما ممکنه برا یکی دیگه راه نجات و رشد و ترقی و آرامش باشه
برای من مهمه که بچه هام ارامش داشته باشن و پدر و مادر خودشون بالاسرشون باشه
ببین فقط یه راه حل داری که شوهرت بهت توجه بیشتری کنه و بترسه اونم اینه بهش اصلا محل ندی و به خودت شدید برسی. یه ذره مشکوک بازی در بیاری. بیرون بری و تماس مشکوک و.... تلافی حالتو سرش در بیار البته فقط اداشو دربیار خخخ
سلام تو حق داری بیشتر از اونچه هر کسی فکرش رو بکنه ! عزیزم نمی دونم امکانش نیست با شوهرت صحبت کنی بهش بگو خیلی داغونی بهش بگو خیلی داری اذیت می شی بهش بگو نمی تونی بپذیری نمی دونم اگه گوش شنوایی داره بهش بگو بزار بدونه فکر نکنه شما می تونی تحمل کنی من بودم بهش می گفتم حداقلش اینه که می دونه تو ناراضی هستی من باشم بهش می گم تصمیم با خودت ولی من خیلی خیلی ناراضی ام من خیلی خیلی داغونم و کاری از دستم برنمیاد فقط به خدا واگذارت می کنم مطمئن باش حتی اگه توجه نکنه حتی اگه به نظرت براش بی اهمیت باشه تاثیر گذار هست حداقل باید بیشتر از اینا رعایت کنه باید بیشتر به فکر تو باشه باید آرامش تو رو هم درنظر بگیره شما فقط بگو که بدونه امیدوارم خداوند بهت آرامش بده
سلام پنهان نوشت جان . تمرکزت رو از روی این زنیکه بردار . کتاب بخون خودت رو رشد بده . دل بکن از دنیا . سخته ولی با کمک خواستن از خدا میتونی موفق بشی . حیف نیست انرژی خودت رو صرفش کنی و خودت رو اذیت کنی .شاد باش . بخند فکر کن اقدسی وجود نداره .از زندگیت لذت ببر از همسرت از بچه هات .
در حالت عادی تقریبا همین طورم. ولی وقتی میفهمم شوهرم پیشش بوده یهو عصبی میشم و فحش ها رو شروع میکنم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شهید بهشتی درباره ظالم و مظلوم یک سخنرانی خوب داره
که میگه وقتی مظلوم "میذاره" بهش ظلم بشه، از ظالم گناهش بیشتره!
حکایت تو و امثال توئه
یه سوال دیگه.. چرا پای مردی موندی که اتقدر با روح و روانت بازی کرده؟؟حالا گیریم پدر بچه هات هست!مگه تو میخوای رابطه پدر فرزندی رو قطع کنی؟؟خب جدا شو و با مردی ادامه بده که تورو بخواد نه با مردی که در بهترین حالت با تو پنجاه پنجاه ست!
یه دلیل نداره. بعضیاش رو قبلا گفتم.
اینکه الان پنجاه درصد یک مرد رو دارم(که البته بیشتر از پنجاه درصدش رو دارم) ولی اگر طلاق بگیرم ممکنه تا اخر عمر نتونم مردی برای زندگیم پیدا کنم و همین پنجاه درصد رو هم نخواهم داشت، یکی از دلایلش هست
هنوز هم طلاق یکی از گزینه های روی میزم هست
بنظر من مشکل اصلی خودت هستی نه اقدس ... چون بالاخره راهیه که شوهرت میره چه با اقدس چه یکی دیگه.. پس این وسط فقط تو بلاتکلیفی.. یا بپذیر یا تغییر ده قضا را...
بچه ها با طلاق پدر و مادر باز هم پدر و مادر دارن فقط توی دوتا مکان مجزا و در خیلی مواقع با ارامش بیشتر
خیلی خوب درکت می کنم.
اما لطفا در مورد اقدس و یا هر زن دیگه ای که صیغه شده،اینطوری حرف نزن. قضاوتش نکن. تو که از زندگیش و دلایلش برای صیغه خبر نداری پنهان جان!
واقعا برای خدا کاری نداره که یهویی ورق زندگیت بر گرده و تو بشی جای اقدس!
پس ذهنت رو نسبت بهش منفی نکن،وقتی چیز زیادی ازش نمی دونی.
در شان و منزلت و جایگاه تو هم نیست که اینجوری در موردش حرف بزنی.
با این حال، با تموم وجودم درکت می کنمو می فهمم چه حالی داری...
این روزها می گذرند. غصه نخور.
و باز تو وارد یه امتحان سخت تری میشی...
پس خودتو نباز.آماده باش بمون.
ببین به این حرف های اینک هم توجه نکن که مردها ذاتشون تنوع طلبه چمیدونم آخر یواشکی میرن یه کاری میکنن - مرد ها هم آدمن شرف دارن -بیشتر از هر کسی هوای زنشون رو دارن -بیشتر از هرکسی - رابطه ی یک به یک جزء طبیعت زن هستش و اصلا این احساس غیر طبیعی نیست -اینکه توی قرآن مجوز داده برای حالتیه که مشکلی برای کسی پیش نیاد خدا هم راضیه - نه اینکه این جز طبیعت زن باشه و برای زن راحت باشه پذیرفتنش - توی قرآن حکم به جهاد شده - مگه جنگ و درگیری توی طبیعت انسانه؟ و همه ی انسانها راضی به کشتار دیگرانند؟(گیرم طرف خدای دیگه ای داشته باشه) پس چند همسری تو طبیعت زن نیست-زنان قدیم انقدر کم درنظر گرفته میشدن که این مساله براشون مهم نبود اما زنان امروز از نظر عزت نفس و اعتماد به نفس متفاوتند و راه برای هر انتخابی که تو بکنی توی شریعت ما باز هست - میتونی با عزت نفس و اعتماد به نفس بالای خودت بمونی و بگی رفتن برام نمی ارزه (بازم میگم حساب بچه ها رو جدا کن که فردا طلبکارشون نباشی)- در این حالت فحش دادن به یکی دیگه بی ارزشترین کاریه که میشه انجام داد - اگر انقدر حست بد و غیر قابل تحمله حتما همسرت رو در جریان بزار و راه دیگه ای انتخاب کن
هیچ وقت قرار نیست منتی سر بچه هام بگذارم.
باهات موافقم که اصل بر تک همسریه و تعدد برای شرایط خاص هست
لزوما آرامش بچه ها توی بالا سر بودن پدر و مادر نیست
یه مادر افسرده ی بدبخت به درد هیچکس نمی خوره
خدا هم اول گفته خودت - مسئولیت بچه ها با مادر نیست - توی قرآن شیر دادن حتی وظیفه ی مادر نیست - هر انسانی خودش مهمه وقتی خودت راحت باشی و آرامش داشته باشی خیال بچه ها راحت میشه میتونن به فکر خودشون باشن
تو اینجور فداکاری میکنی برای بچه هات فردا توقع داری اونها از آرامش و خواسته هاشون بگذرن به خاطر تو- به خاطر نیاز های تو
این مشکل جامعه ی امروز ماست مادر های وابسته که نمیزارن بچه هاشون زندگی کنن
نمیگم طلاق بگیر ولی علتش رو نگو بچه ها - برای خودت زندگی کن - حد اقل بگو خودم دوسش دارم - دوست دارم باشه - اینطوری واقعیت رو بهتر می پذیری و باهاش کنار میای - چون میدونی انتخاب جدید خودته و پاش وای می ایستی- نگو به جبر وجود بچه ها که خیلی بده برای همون بچه ها
من بدبخت نیستم. خوشبختی من چیزی نیست که با خودخواهی دو تا احمق به هم بخوره.
بچه ها هم فقط یکی از دلایلم هستن. دلایل دیگه هم برای طلاق نگرفتن دارم
انتخابت بزرگترین اشتباهت بوده چون تو یه رابطه مخرب قرار گرفتی که حالتو بد میکنه طلاق هم لزوما بد نیست بستگی به خودت داره چطوری بخوای باشی حتما برا شما بده چون یه زن وابسته هستی اما ممکنه برا یکی دیگه راه نجات و رشد و ترقی و آرامش باشه
برای من مهمه که بچه هام ارامش داشته باشن و پدر و مادر خودشون بالاسرشون باشه
سلام عزیزم ،از کجا میفهمی که پیشش بوده؟مثلا اخلاقش باتو بد میشه؟
نه اخلاقش بد نمیشه
خیلییی سخته

تو رو خدا جستجو نکن
بیشتر به خودت اهمیت بده و برس
بزار شوهرت بترسه برای از دست دادنت
ببین فقط یه راه حل داری که شوهرت بهت توجه بیشتری کنه و بترسه
اونم اینه بهش اصلا محل ندی و به خودت شدید برسی. یه ذره مشکوک بازی در بیاری. بیرون بری و تماس مشکوک و....
تلافی حالتو سرش در بیار
البته فقط اداشو دربیار خخخ
سلام تو حق داری بیشتر از اونچه هر کسی فکرش رو بکنه !
عزیزم نمی دونم امکانش نیست با شوهرت صحبت کنی بهش بگو خیلی داغونی بهش بگو خیلی داری اذیت می شی بهش بگو نمی تونی بپذیری
نمی دونم اگه گوش شنوایی داره بهش بگو بزار بدونه فکر نکنه شما می تونی تحمل کنی من بودم بهش می گفتم حداقلش اینه که می دونه تو ناراضی هستی
من باشم بهش می گم تصمیم با خودت ولی من خیلی خیلی ناراضی ام
من خیلی خیلی داغونم و کاری از دستم برنمیاد فقط به خدا واگذارت می کنم
مطمئن باش حتی اگه توجه نکنه حتی اگه به نظرت براش بی اهمیت باشه تاثیر گذار هست
حداقل باید بیشتر از اینا رعایت کنه باید بیشتر به فکر تو باشه باید آرامش تو رو هم درنظر بگیره
شما فقط بگو که بدونه
امیدوارم خداوند بهت آرامش بده
میدونه ناراضی ام
تو چی تو حالت از خودت به هم نمیخوره ؟!
از شوهرت چی ؟!اقدس نباشه یکی دیگه
من کار اشتباهی نکردم که حالم از خودم بد بشه. حالم از کارای اونا بد میشه.
ولی لزومی نمیبینم طلاق بگیرم. با طلاق حال کسی خوب نمیشه
سلام پنهان نوشت جان . تمرکزت رو از روی این زنیکه بردار . کتاب بخون خودت رو رشد بده . دل بکن از دنیا . سخته ولی با کمک خواستن از خدا میتونی موفق بشی . حیف نیست انرژی خودت رو صرفش کنی و خودت رو اذیت کنی .شاد باش . بخند فکر کن اقدسی وجود نداره .از زندگیت لذت ببر از همسرت از بچه هات .
در حالت عادی تقریبا همین طورم. ولی وقتی میفهمم شوهرم پیشش بوده یهو عصبی میشم و فحش ها رو شروع میکنم