پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

نفرین

امروز شوهرم بعد از مزه مزه کردن حرف توی دهنش، دست و پا شکسته بهم گفت که اقدس یه مریضی گرفته. البته انگار با جراحی قابل درمانه. یه لحظه یاد همه نفرین هایی که علیهش کردم افتادم. چه قدر توی ناراحتیام گفته بودم ایشالله درد بی درمون بگیری یکم از کار خودم بدم اومد. حالا نمیگم الان نفرین های من بوده که باعث مریضیه اون شده. ولی با خودم فکر کردم دیدم من راضی به مریضی هیچ آدمی نیستم. ولی اینم بگم ازینکه فهمیدم اون مریض شده ابدا ذره ای ناراحت نشدم! حتی یکم ازینکه رفت و امدش با همسر کمتر خواهد شد خوشحالم شدم! ما از باطن اتفاقات عالم بی خبریم. نمیتونم مطمئن بگم که این سزای کاریه که با من کرد! شاید نباشه. ولی در هر صورت یه تلنگر بهم زد که سلامتی کسی رو نفرین نکنم. مرگ شاید نفرین بهتری از درد باشه! ادمها بالاخره یه روز میمیرن. اگر زودتر بمیرن آزارشون زودتر برداشته میشه. اما اگر درد داشته باشن دنیا جای بدتری میشه.

نظرات 8 + ارسال نظر
مریم از اصفهان یکشنبه 14 آذر 1400 ساعت 08:37

سلام. یه وبلاگی رو می خونم به اسم
( دوستانه با خودم ) خوندن این وبلاگ رو به دوستان پیشنهاد نمی کنم چون واقعا زن اول ظلم های زیادی در حق زن دوم میکنه و در کل بلاهای زیادی سر این زن دوم منفعل آورده. می خوام بگم گاهی آدمهایی توی زندگی ما میان که از طرف خدا مامور هستند ایمان ما رو یه محکی بزنند و انصافا پنهان جان تا اینجا خوب پیشرفته و این چالش رو مدریت کرده.....

مریم از بندر بوشهر یکشنبه 14 آذر 1400 ساعت 05:42

دو تا زن تو فامیلای ما که زن دوم شدن و زن اول راضی نبود فرزندشون رو از دست دادن . من فکر میکنم تقاص زجرهای زن اول رو پس دادن

شبنم شنبه 13 آذر 1400 ساعت 13:32

سلام
عزیزم تو قلب پاکی داری قطعا نفرینتم از ته دل نبوده و بدی براش نخواستی فقط خواستی اون از زندگیت بره بیرون
و هر کسی ممکنه دچار هر بیماری بشه اصلا خودتو درگیر نکن
ولی شوهرت .... حتی نباید نامحسوس این موضوع رو به شما می گفته آخه چرا به فکر شما نیست چرا نمی فهمه فشار روانی ای که روت هست رو؟!!!

م شنبه 13 آذر 1400 ساعت 13:00

تقریبا همه ی پستها رو خوندم . بسیار سنجیده و در راستای عدالت نوشته شده ، آفرین بهت میگم که با وجود دلی رنجیده اما باز هم منصفانه می نویسی . و انتظار دارم از دوستان عزیز که اگه راهکار نمیدن ، دلی رو نسوزنن. کار ما بدتر از اون اقدس نامی هست که شاید از روی ناچاری چنین اقدامی کرده . از خدا بترسیم و مرهم دلهای زخمی باشیم .

فریبا شنبه 13 آذر 1400 ساعت 11:45

منم موافقم..بالاخره اقدس نباشه یه زن دیگه پیدا میکنه شوهرت... پس نفرین کردن اون زنها فایده ایی نداره..شوهرت باید سر عقل بیاد

جمعه 12 آذر 1400 ساعت 22:31

شوهرت که خلاف شرع نکرده اقدس هم همینطور طبق گفته خودت پس نفرین تو بهشون نمیخوره اتفاقا باید بخوره به خودت

اعظم 46 جمعه 12 آذر 1400 ساعت 17:59

حالا این زن نشد زن دیگه
مهم شوهرته که دنبال این چیزا نره پس دعا ونفرین برا اون باشه

چه چرندیاتی

فاطمه :) جمعه 12 آذر 1400 ساعت 16:50

خدا سلامتی بده بهش
چرا مریضی اونو به تو گفت؟ اصلا چرا باید از اون برای تو تعریف کنه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد