یه وقتا که شوهرم میره پیش اقدس، وقتی میاد خونه شروع میکنه چرت و پرت به هم بافتن که یه وقت من شک نکنم اونور بوده. اتفاقا از همین اسمون ریسمون بافتنش من میفهمم کجا بوده! با این کارش حالم رو دو برابر خراب میکنه. اینکه صرفا بدونم اونور بوده خودش یه بار منفی داره اینکه منو خر فرض میکنه یه بار منفی مضاعف داره برام. حالمو میگیره با این رفتاراش
سلام
به خدااااااا خیلی صبوری......
همین که تا حالا شوهر گرامی توسط شما به خار و خاشاک کشیده نشده خودش خیلیه!!!
کاش خدا یه کمی از صبر و خویشتن داری شما رو هم نسیب ( نصیب) من می کرد. ..
این که متوجه بازی های ذهنی شوهرت میشی خودش مهارته !! باریکلا
این یعنی هنوز دیوار حرمت بینتون وجود داره که می خواد متوجه نشی. می تونست خیلی راحت رو مبل بشینه پاشو بندازه رو پا و از قرارش تعریف کنه برات. چرا خودت رو دست کم می گیری؟ چرا فکر نمی کنی خودشم می دونه کارش درست نیست و اشتباهه؟
چرا در لفافه همینو بهش نمیگی؟
چرا انقدر میریزی تو خودت؟
مودبانه و مشروع صحبت کن باهاش. مریض میشیاااا
مردها اگه بدونن زنها چقدر حس ششم قوی ایی دارن هیچ وقت سعی نمیکنن چیزی رو مخفی کنن یا نگن.. کی این مردها میخوان بزرگ بشن خدا میدونه