پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

یواشکی

نمیدونم چی شده باز اقدس یه عالمه پیام میزنه به شوهرم. امروز هربار داشتم از یک متری شوهرم رد میشدم و گوشی دستش بود، زیر چشمی نگاه میکرد ببینه من دارم سمتش میرم یا نه! 

شاید آه و ناله برای شب قدر بوده

نظرات 10 + ارسال نظر
اکنون جمعه 15 اردیبهشت 1402 ساعت 14:10

اگر از زندگی چند همسری زخم خوردی یه پست در مورد شرایط زندگی الان اینک بذار
و بذار همه مخاطبانش ببینن که آخر عاقبت زندگی چندهمسری چه نکبت باره شاید برا شوهر خودتم درس عبرت بشه و اقدس اکبیری رو رها کنه و بچسبه به زندگیش
اگر اقدس و امثال اقدس هستن به خاطر آدمای بی شرفی امثال اینک هستش و اگر شوهر تو جرات چنین اقدامی داره به خاطر منفعل بودن تو علیه امثال اینک هستش
اومدی اینجا از بدبختیایی که هر روز سرت میاد می نویسی؟ و نشستی بدبختیتا لحظه شماری می کنی!!!
زندگی اینک آیینه تمام نمای بدبختی زندگی چندهمسریه حالا اگه نمی خوای این مساله رو فاش کنی میل با خودته ولی اینا بدون دنیا دارمکافاته و مکافات منفعل بودن الانت در آینده نه چندان دور سرت خواهد آمد.

یا فاش کن و بجنگ یا منتظر عاقبت اینک باش

حق انتخاب با خودته و وجدانت رفیق !

تا جایی که من در جریانم اینک و هووش دارن زندگیشونو میکنن، مشکل خاصی هم با هم ندارن

زهرا پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1402 ساعت 18:48

پنهان تو که از اینک خبر داری یه پست بذار و از زندگیش بگو ببینیم چه می کنه

اکنون سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1402 ساعت 13:45

راستی پنهان چرا تو که اینهمه با چند همسری مخالفی پیام های من به اینک رو منتشر نمی کنی و یا یه پست از عاقب زندگی اینک نمی نویسی برو ازش حال و روز واقعیشا بپرس و بعد پستش کن
نکنه تو هم مثل اینک حقایق رو پنهان می کنی؟
اگه واقعا مخالف چندهمسری هستی این پیام منا منتشر کن و یه پست از زندگی فعلی اینک بذار اگر هم اینک راستشا نگفت بیا زیر این پیام از من بخواه تا واقعیت رو برای انتشار برات بنویسم.
ولی بازم فکر نمی کنم تو هم جرات داشته باشی که پشت حقیقت وایسی و زندگی نکبت بار اینک را برملا کنی.

دلیلی نداره تهدید هات رو منتشر کنم. با اینک کار داری برو به خودش پیام بده. تو که همه چیز در موردش میدونی، لابد تلفنشم داری

الهام به اینک پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1402 ساعت 02:19

اینک جانم سهیلا راست میگه بیا و اینجا بنویس من سالها وبلاگت رو می‌خوندم کاش بیای واز حالت خبر بدی از ارتباطات با اون خانم از ارتباطات با همسر ودخترت بیا همینجا برامون بنویس

سهیلا شنبه 26 فروردین 1402 ساعت 22:21

خوبه حداقل اینجا میشه با اینک حرف زد
چون میدونم اینک اینجارو میخونه و منو میشناسه
اینک جان چرا نمینویسی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از خودت خبری بده ما خواننده چند سالت بودیم
این رسمش نیست

مرجان جمعه 25 فروردین 1402 ساعت 15:16

یعنی چی آه و ناله برای شب قدر؟

مثلا دعا برای وصال!

تراویس بیکل جمعه 25 فروردین 1402 ساعت 02:58 https://travisbickle1.blogsky.com/

تو این شب عزیز قدر من هم واسه تو دعا کردم،هم شوهرت و هم اقدس.
خدا بهترین ها رو برای بنده هاش میخواد.
به قسمت و سرنوشتت راضی باش،دلت رو پر از نور ایمان به خدا بکن.قرآن زیاد بخون.توی مشکلات و سختی ها صبور باش.
برای سلامتی و فرزندانی که خدا بهت داده شاکر باش.
شاید خدا خواسته که شوهرت هم بالاسر اقدس باشه،شاید رزق و روزی اقدس رو خدا خواسته از طریق شوهر تو بده بهش.
به حکمت خدا شک نکن
یا حق.

تراویس بیکل جمعه 25 فروردین 1402 ساعت 02:51 https://travisbickle1.blogsky.com/

شب قدر دعا بخون،از خدا آرامش برای خودت و شوهرت و اقدس بخواه.
عیب نداره،تو بزرگی بکن

فریبا پنج‌شنبه 24 فروردین 1402 ساعت 22:24

بگو چیه میترسی پیاماشو ببینم؟؟؟نترس چرندیاتش واسم مهم نیست..
دست پیش بگیر از این حالت انفعال میای بیرون یا بیارمت بیرون؟؟؟

ملیحه پنج‌شنبه 24 فروردین 1402 ساعت 16:55

من جای تو بودم میرفتم می‌ نشستم پیشش ودستمو حلقه میکردم دور گردنش تا از ترس سکته کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد