پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

پنهان نوشت

حرف هایی توی دلم هست که به هیچکس نمیتونم بگم.اینجا مینویسم تا سبک شوم

خواب سفر

خواب میدیدم که متوجه شدم همسر و اقدس دوتایی یک سفر یک روزه به شمال داشتند! و نمیدونم چه طوری از برخی اتفاقات و مکالماتشون توی سفر با خبر بودم!!!! مثلا دیدم که همسر اونجا ماهی خریده و داده اقدس بپزه. بعد که اقدس پخته همسر کلی از سلیقه ش تعریف کرده و ازینجور داستانا!!!

بعد دو هفته بعد همسر منو برده شمال و باز ماهی خریده و من تمام تلاشم رو کردم ماهیم از چیزی که از اقدس دیده بودم بهتر بشه!! ولی در نهایت همسر یه تشکر ساده کرد. من توی خواب چپ چپ به شوهرم نگاه میکردم و اون نمیدونست علتش چیه!

همینجوری داشتم به خوابم ادامه میدادم و به حواشیش پروبال میدادم که الحمدلله بچم بیدارم کرد! وگرنه احتمالا کار به جنگ و دعوا میرسید!!

نظرات 4 + ارسال نظر
شبنم یکشنبه 4 اردیبهشت 1401 ساعت 09:06

سلام ان شاا.. خدا بهت آرامش بده
اینقدر فکر نکن واقعا برات نگرانم!!

مامان ثنا و حسنا و حلما شنبه 3 اردیبهشت 1401 ساعت 05:53

عجب

فریبا جمعه 2 اردیبهشت 1401 ساعت 20:55

اره دیگه همش میخوای خودتو با اون مقایسه کنی.. ولی اینو بدون تو خیلی از اون بالاتری که تونستی این همه وقت با این صبوری اونو تحمل کنی کنار خودت...

فاضله جمعه 2 اردیبهشت 1401 ساعت 12:27 http://golneveshteshgh.blogsky.com

اعتماد به نفس داشته باشید وبهش فکر نکنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد