-
حساسیت
چهارشنبه 22 بهمن 1399 17:05
خیلی سال پیش که مجرد بودم، یک دوست مطلقه داشتم که بنا به شغلی که داشت گاهی با رئیسش با هم با ماشین شخصی رئیسش، به جلسات مختلف میرفتند... یک روز دوستم بهم گفت که همسر رئیس توی ماشین شوهرش یک رژ پیدا کرده، زنگ زده به من کلی فحش داده... در صورتی که برای من نبوده! فکر میکنه من با شوهرش ارتباط دارم... اون روز با دیدگاهم به...
-
زاویه دید جدید
چهارشنبه 22 بهمن 1399 16:35
میخوام یک وجه از قضایای اقدس رو بگم که تا حالا بازگو نکردم... اگر جزو افراد شکاک نباشید، حتما دید شما رو به ماجراهای زندگی ما عوض میکنه، همونطور که "کمی" حال من رو بهتر کرد... مدتها بعد از اینکه من قضیه اقدس رو فهمیدم و به روی شوهرم اوردم که میدونم، یک روز وقتی در خیابان یک اقایی با یک عیب در ظاهرش رو دیدیم،...
-
بخار شیشه
دوشنبه 20 بهمن 1399 14:53
چند شب پیش بیرون بودیم. شیشه ماشین بخار گرفته بود. کودک درونم بیدار شد و شروع کردم به نقاشی کشیدن! یکهو یادم افتاد پارسال زمستون یه شب که بیرون بودیم و شیشه ماشین بخار گرفته بود، روح پلیدم یهو خلاق شد و شروع کردم رو شیشه عکس قلب با اسم خودم و شوهرم کشیدم! گفتم شاید فردا پس فردا اقدس سوار ماشین شه، شیشه ها بخار بگیره...
-
روز زن
سهشنبه 14 بهمن 1399 18:43
خیلی مزخرفه که من همه مسئولیت زندگی و وظایف یک مادر و همسر رو به دوش میکشم، اونوقت اقدس هم که یه زن الکیه! کادوی روز زن بگیره... حالا بماند که اون اگه زن بود میفهمید که با وارد شدن به زندگی یک مرد متاهل، زنش چه حالی بهش دست میده... اون فقط یک مونث است.... لابد الان ازینکه کادو گرفته کلی هم برای شوهر الکیش زبون ریخته و...
-
جنگیدن
دوشنبه 13 بهمن 1399 12:01
جنگیدن علنی با مرد، زن را از چشم مرد می اندازد. و حتی بدتر، شخصیت خود زن هم در ناخوداگاه خودش پایین می آید... پس اگر بناست رابطه ای را ترمیم کنیم، راه ان جنگ نیست... فرو بردن خشم سخت است... ولی برای دست یافتن به هدف بالاتر باید تلخی ان را تحمل کرد... با رفتار خوب کارها بهتر پیش میرود. چمد سال پیش یکی از دوستانم (که از...
-
گذشت
شنبه 11 بهمن 1399 21:19
قبل از اومدن اقدس، ما هم مثل همه ی زن و شوهرهای نرمال گاهی بحث و مشاجره داشتیم. من هیچ وقت ناراحتی رو کش نمیدادم و صبح فردا خیلی عادی رفتار میکردم و سعی میکردم بحث رو ادامه ندم. ولی شوهرم گاهی تا چند روز کش میداد. ولی بعد از اینکه فهمیدم پای یک زن دیگه تو زندگیمون باز شده، دیگه قلبم مثل قبل بزرگ نبود. تحملم دربرابر...
-
تفاوت یک سری لغات!
شنبه 11 بهمن 1399 18:36
ترویج و تبلیغ یعنی: اهای مردم... تعدد زوجات خیلی خوبه... به هزار تا دلیل. برید زن دوم بشید. برید سه تا زن بگیرید!! (مدل اقای ارموی) تایید یعنی: کار خوبیه. خواستید برید انجام بدید. رضایت قلبی یعنی: اگه ببینم کسی تعدد کرده خوشحال میشم. رضایت ظاهری یعنی: من خوشم نمیاد ولی اگرم کسی انجام داد به من ربطی نداره. ایشالله که...
-
تایید تعدد!!
شنبه 11 بهمن 1399 18:28
منطق بعضی خواننده هام خیلی جالبه! اینکه من طلاق نگرفتم یعنی تعدد رو دارم ترویج میکنم! خیلی باحالید...
-
شراره!
پنجشنبه 9 بهمن 1399 18:24
وقتی توهین ها و فحاشی های یک عده کامنتر رو میخونم... یاد شراره میفتم حالا شراره کیه؟!! نام مستعار یک بلاگر بود که سالها پیش وبلاگش رو با جدیت پیگیری میکردم... عنوان وبلاگش این بود: شراره ...یک زن دوم! اونوقتها من زندگی خوب و آرومی داشتم و هیچ خبری از اقدس نبود... ولی داستان زندگیش چالشی بود برای همین میخوندمش. من زیاد...
-
طلاق بی حاصل
پنجشنبه 9 بهمن 1399 18:00
اینکه من طلاق نگرفتم، معنیش این نیست که به طلاق فکر نکردم.... به همه جزئیات طلاق فکر هم کرده بودم. حتی به این فکر کردم که جهازم در انباری خانه مادرم جا نمیشه! باید به فکر انباری کسی دیگه باشم!! اما طلاق اولین تصمیمم نبود. یکی از گزینه های روی میزم بود! با چند مشاور صحبت کردم. پیش روانشناس هم رفتم. با تعداد زیادی زن و...
-
سادیسم
چهارشنبه 8 بهمن 1399 21:11
به خاطر حرص هایی که از دست شوهرم خوردم و میخورم و با توجه به اینکه علاقه م بهش کم شده... وقتی ضرر یا آسیب جزئی بهش میخوره دلم خنک میشه و وقتایی که حدس میزنم که اونروز پیش اقدس بوده با هر حادثه کوچیکی که براش پیش میاد از اعماق تَهَم حال میکنم!!! با یه حس پیروزی تو دلم میگم حقت بود!!!
-
دعا
چهارشنبه 8 بهمن 1399 20:11
بعد از اینکه اقدس وارد زندگی شوهرم شد، خیلی ختم و چله و دعا انجام دادم تا زندگیم مثل سابق گرم بشه و اینکه در چشم شوهرم عزیز بمونم. خیلی دعا میکردم هم برای ارامش دل خودم هم همه زنانی که مشکلی شبیه به من در زندگیشون به وجود آمده. یکی از دعاها راحت و کوتاهه هنوز دارم ادامه میدم. شنیده بودم یکی از شهدا به همسرشون گفتن از...
-
سوز و گداز
یکشنبه 5 بهمن 1399 21:07
فرض کنید دکتر قبلا به شما گفته بوده که سرطان دارید و احتمالا زیاد زنده نمیمونید. حال روحیتون خیلی بد میشه. زندگی سیاه و تلخ و پر از نا امیدیه. هیچ اینده ای برای خودتون نمیبینید. اما بعد از چند ماه و تکرار ازمایش ها، دکتر بهتون میگه خوشبختانه سرطان ندارید و قرار نیست بمیرید! ولی مریضیتون لاعلاجه و تا اخر عمر باید درد...
-
روابط موازی یا مثلثی؟
یکشنبه 5 بهمن 1399 20:37
یکی از مواردی که در رفتار شوهرم من رو خیلی میرنجونه اینه که اصلا شوهرم بهم حق نمیده که ازش دلخور باشم! میگه به تو هیچ ربطی نداره من با کسی دیگه ازدواج کنم. من باید وظایفم رو نسبت به تو انجام بدم که میدم. دیگه بقیه ش به تو ربط نداره!! وقتی راجع به رابطه ش با اقدس حرفی بزنم یه جوری برخورد میکنه انگار دارم راجع به زندگی...
-
تلافی
یکشنبه 5 بهمن 1399 00:30
چند تا از دوستان خانوادگیمون رو قبل از شروع کرونا تصمیم داشتیم دعوت کنیم. با شروع کرونا منتفی شد. دیگه این روزها که وضعیت کرونا بهتر شده گفتیم دعوتشون کنیم. اون شبی که دعوت کردیم من از صبح داشتم دست تنها کار میکردم. خیلی وقت بود خونه مون مهمون نیومده بود و وضعیت خونه نیاز به کمی تغییرات داشت. غذا پختن و تمیز کردن خونه...
-
قضاوت
چهارشنبه 1 بهمن 1399 21:05
امروز این متن رو توی اینترنت دیدم... یاد یک سری از کامنتر ها افتادم! یه جوری درباره ادمها قضاوت کنید که اگه یه روزی خلافش بهتون ثابت شد شرمنده خودتون نشید...
-
زندگی گل و بلبل وار
چهارشنبه 1 بهمن 1399 17:09
حتما شما هم در اطرافیان دیدین یا شنیدین که یک دختر و پسری سالها عاشق هم بودن و کلی تلاش کردند تا به هم برسن اما بعد از ازدواج همش کارشون دعوا بوده و نهایتا بعد از چند ماه به طلاق رسیدن... در صورتی که قبل ازدواج مدت طولانی با هم دوست بودند و شناخت از یکدیگر داشتند حقیقت اینه که ادمها تا وقتی با هم زیر یک سقف نرن خیلی...
-
رگ خواب
دوشنبه 29 دی 1399 21:55
فیلم رگ خواب رو دیدین؟ عاقبت اکثر دخترایی که تن به صیغه میدن دقیقا مثل اون فیلمه... ارزش خودتون رو حفظ کنید... نگذارید بهتون مثل یه فست فود نگاه بشه... صیغه برای زنهایی هست که واقعا شرایط زندگی دائم ندارن... اخرین راه حل
-
بحث امروز
دوشنبه 29 دی 1399 15:25
مدتها بود با شوهرم بحثم نشده بود. امروز یه چیزی توی گوشیش دیدم که به اقدس ربط داشت. یواشکی هم سر گوشیش نرفته بودم. خودش داده بود که زنگ به کسی بزنم... اولش خیلی خودمو نگه داشتم که به روش نیارم چی دیدم... ولی یه جرقه کافی بود تا بهانه پیدا کنم و ناراحتیمو بروز بدم... و شد انچه نباید میشد... با هم کلی بحثمون شد منم فحش...
-
اینستاگرام
دوشنبه 29 دی 1399 06:52
قبلا هر روز و هر روز اقدس اینستاگرام منو چک میکرد... اما مدتیه دیگه چک نمیکنه! نمیدونم علتش چیه... شاید بی خیال من شده. مثلا ممکنه با باز کردن پیج من حرص میخورده. حالا تلاش میکنه پیجمو باز نکنه تا حرص نخوره!!
-
بدبینی
شنبه 27 دی 1399 16:08
وقتی یک رابطه ی مخفیانه (یا نیمه مخفیانه) در زندگی همسر ادم باشه... ادم به کوچکترین امور هم حساس و بد بین میشه چند روز پیش شوهرم یهو جلوی یک مغازه نقره فروشی توقف کرد و نگاهی به انگشترای عقیق انداخت. در حالی که خودش انگشتر عقیق داره و لزومی نداشت این کار رو بکنه! خب اولین فکری که به ذهن من میاد اینه که داشته نگاه...
-
وبلاگ قبلی
شنبه 27 دی 1399 15:43
من قبلا یک وبلاگ خلوت داشتم که میرفتم حرفامو توش مینوشتم که سبک بشم. هیچ وقتم دنبال کلی خواننده نبودم. اون وبلاگ فقط یه دفتر خاطرات برام بود. ولی متاسفانه وبلاگم از بین رفت. حتی آرشیوش رو هم ندارم. اومدم اینجا وبلاگ زدم که در ادامه ی همون وبلاگ قبلی هروقت اتفاق جدیدی افتاد توش بنویسم. اما یک سری خواننده هی اومدن اینجا...
-
سوغات
پنجشنبه 25 دی 1399 18:47
یه مدتی بود فکر میکردم روابط اقدس و شوهرم خیلی سست شده و ممکنه که کات بشه... که یهو به طور خیلی اتفاقی متوجه شدم دقیقا عین سوغاتی که برای من از سفر اورده بود برای اقدس هم برده!!!! حالا اینکه چه طوری اونو مخفی کرده که من ندیدم هنوز برام جای سواله!!! خلاصه که فهمیدم نه! همچنان روابطشون به قوت خودش باقیست و چه بسا همان...
-
قسمت خوب کرونا
پنجشنبه 25 دی 1399 08:30
هر چه قدر کرونا باعث ازار و اذیت همه شد... ولی برای من یکی یه حُسن داشت اینکه رابطه حضوری شوهرم با اقدس رو کم کرد... هرچند که تلفنی و اینترنتی مدام با هم در حال ارتباطن
-
اینک... پست موقت
سهشنبه 23 دی 1399 16:24
تمام کامنت دونیم پر شده از اینکه تو خود اینک هستی!!! بعضیاشو تایید کردم ولی یک سریاش که حرفای زشت توش بود رو تایید نکردم... اگر حرفی با خانم اینک دارید برید تو وبلاگ خودش کامنت بگذارید. هیچ دلیلی نمیبینم بیام برای یک سری شکاکِ فحاش قسم و آیه بیارم و ثابت کنم من اینک نیستم. هر فکری دلتون میخواد بکنید. برام مهم نیست....
-
متهم اصلی
شنبه 20 دی 1399 14:01
درسته که به اقدس به چشم یک مزاحم نگاه میکنم و خیلی بهش توی دلم فحش میدم... اما حقیقت اینه که مقصر اصلی رو شوهرم میدونم. اون بوده که باهام رو نبوده... مخفیانه و زیرزیرکی منو دور زده... و خیلی وقتا عملکرد بدی داشته خیلیا معتقدن که اگه مردی یواشکی اقدام به صیغه یا ازدواج دوم میکنه... علتش اینه که زن و زندگی اولش رو دوست...
-
چرا طلاق نگرفتم
چهارشنبه 17 دی 1399 15:02
من زندگی و همسرم را دوست داشتم. هرچند در حال حاضر علاقه ام خیلی کمتر و دلخوری هایم بیشتر است. اما هنوز به مرزی نرسیدم که به خاطر حضور یک مزاحم میدان را خالی کنم و زندگی ای که سالها برای ساختنش سختی کشیدم را دو دستی تقدیم یک مفت خور کنم! اقدس فعلا فقط یک زن صیغه ای هست. دستش به جایی بند نیست. سالهای اول که سرو کله ی...
-
یک وبلاگ با موضوعی جنجالی
چهارشنبه 17 دی 1399 14:51
هرچند که موضوعی که درباره آن خواهم نوشت، مبحثی جنجال برانگیز هست اما دنبال این نیستم که یک عالمه خواننده داشته باشم. میخواهم از یک زندگی مثلثی بنویسم. زندگی خودم. من و همسرم که قبلا دو سر یک ارتباط محکم بودیم... الان ارتباطمان سه نفره شده.... وقتی یک دختر بدون اطلاع من، ارتباط دو طرفه ی من و همسرم را به مثلث تبدیل...
-
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه 17 دی 1399 14:37
سلام من یک زن هستم که ناخواسته در شرایط نسبتا خاصی قرار گرفتم. شرایطی که به روح و روانم خیلی فشار آورد. به مرور اینجا میگم چه جریاناتی رو پشت سر گذاشتم. این صفحه یک دفتر یادداشت مخفی از اطرافیانم هست که بتونم راحت بیام و از دغدغه هام و ناراحتی هام بگم بدون اینکه نگران باشم که کسی از اسرار زندگیم با خبر میشه. راحت...